سلام بر داستان
احمد يزداني جوبيني
|
مرجان شيرمحمدي تا پيش از انتشار مجموعه «بعد از آن شب» به عنوان يك بازيگر در سينماي ايران شناخته شده بود. شيرمحمدي در فيلم هايي با سطح هاي مختلف (از سلطان تا پر پرواز) بازي كرد اما هيچ كس گمان نمي كرد كه او بتواند مجموعه داستاني منتشر كند كه «جايزه بهترين مجموعه داستان اول» را به همراه ميترا الياتي از بنياد گلشيري در آذر ماه هشتاد و يك دريافت كند. مجموعه بعد از آن شب مشتمل بر سيزده داستان است با نام هاي: «سلوي، زن گرجي، يك برش از كيك، كامواهاي رنگي، آپارتمان، مسافر، يك عدد قبل از خواب، روسري حرير، سيزده به در، بوي توت فرنگي، سانس آخر، بعد از آن شب، باباي نورا». خصوصيت اصلي همه داستان ها، توجه به مفهوم و درونمايه است كه مي توان گفت يكي از دلايل دريافت جايزه بنياد گلشيري، شايد همين داشتن خط داستاني (نه داستان خطي) باشد. داستان هاي اين مجموعه به هيچ وجه در دام تصنع و فرماليسم رايج نمي افتند و برخلاف خط معنازدايي رايج، به شدت برمفهوم و داستان بنا مي شوند. شيرمحمدي، به هيچ وجه خواننده را در مكان يا زمان داستان هايش گيج نمي كند و هر جا كه چنين مسئله اي پيش آيد، خيلي زود، مسئله را براي خواننده روشن مي كند تا او را به داستان اصلي، متوجه سازد. مثلاً در داستان آپارتمان، محل زندگي مرد همسايه در هاله اي از تاريكي قرار دارد. اما در صفحه دوم داستان (صفحه ۴۲) نويسنده پا در مياني مي كند: «مرد همسايه بالاخره از توي اتاقي كه نور كمي داشت بيرون آمد و رفت توي آشپزخانه. آپارتمان همسايه روبه رو درست قرينه آپارتمان او بود. آشپزخانه پهلوي در ورودي بود. او مي دانست. . . » و خواننده خيلي زود از ابهام مكاني به درمي آيد. درباره نامگذاري داستان ها هم مي توان گفت كه برخي نام ها به روند داستاني كمك مي كند، برخي سمبليك هستند و برخي ديگر هيچ كنش مندي اي در داستان ها ندارند. همچنين مي توان در اكثر داستان ها، حالتي نوستالژيك را سراغ گرفت كه در بعضي، اين حس پررنگ تر است. بناي داستان «سلوي» بر جست وجو پي ريزي شده است. مردي از فرنگ برگشته در جست وجوي خانه اي برمي آيد. در اين ميان، احمد آقا (كه كنش قابل توجهي در داستان و روند آن ندارد) با او همراه مي شود. بالاخره خانه اي قديمي مي يابند. خانه اي كه اعتبارش از حضور زني به نام سلوي است. زني كه «آتش مي زد و با آن همه بي اعتنايي اش دامن مي زد به آتش» راوي كه مدام از فرنگ بودنش مي گويد، در عشق سلوي، نمي تواند رفتاري فرنگي مآبانه داشته باشد: «پانزده سال زن ها را با رنگ و روغن و لفت و لعاب ديده بودم، با دامن هاي كوتاه و لباس هاي آنچناني. اما حالا مي ديدم كه زني چنان ساده. . . جلوي من ايستاده بود و مرا اسير خودش كرده بود. » داستان با شرح پريشان احوالي راوي پيش مي رود كه با چند حادثه پشت سر هم و غافلگيركننده، پايان مي يابد كه اين شتاب پاياني با روند ملايم و آهسته ابتدايي همخواني ندارد. عشق راوي، در نهايت به نوعي جنون گذرا پهلو مي زند كه با ماهيتي زميني، به فراق مي رسد. نگاهي كه به فرهنگ فرنگ در اين داستان وجود دارد، نگاهي است نازل و فرودست. تو گويي كه در فرنگ عشق وجود ندارد!؟
صادقیه
تهرانپارس
«زن گرجي» با دلبري يك زن گرجي - كه با بقيه زن ها فرق دارد - آغاز مي شود و با پيگيري آقاي نوروزي ادامه مي يابد. در حالي كه نوروزي افكاري را در ذهن خود مي پروراند و با اين وسيله، هم شخصيت اش معرفي مي شود و هم خواننده مي فهمد كه او «در مقابل جنس لطيف اين همه بي دست و پا بود و خودش را مي باخت. » اما در مقابل غريزه و وسوسه درون تسليم مي شود و به دنبال زن مي رود. پايان داستان، براي نوروزي ناخوشايند است. «فتح الله كان» به جاي او به مراد مي رسد و سرنوشت محتوم نوروزي، با شكستي دوباره ادامه مي يابد. چند داستان از جمله همين دو داستان در اين مجموعه وجود دارد كه به خاطر اتفاقاتي كه در پايان داستان مي افتند به برخي داستان هاي گي دو موپاسان پهلو مي زند. با اين تفاوت كه در پايان بندي داستان هاي موپاسان، ما با يك يا حداكثر دو رخداد روبه رو مي شويم و داستان خاتمه مي يابد، در حالي كه داستان هاي شيرمحمدي، با نوعي خامدستي دروني، چند رخداد پشت سر هم اتفاق مي افتند تا داستان پايان گيرد، در حالي كه داستان ها به شدت ظرفيت دارند كه پايان بندي روان تري داشته باشند.
|
مسئله اي ديگر كه مي توان در مورد اين مجموعه بيان كرد، مسئله شكست، تنهايي و نرسيدن است. شكست و نرسيدن به مقصود، خصوصيت اصلي جامعه معاصر است كه مجموعه اين داستان ها با موتيف شكست، مي توانند به همديگر شبيه شوند. همچنين مي توان در اغلب داستان ها، شخصي را يافت كه يا در خارج از ايران باشد، يا از آنجا آمده باشد و يا مي خواهد به خارج برود و اگر هيچ كدام اينها نبود، شخصي وجود دارد كه در قيد حيات نيست. حضور دو شخصيت با دو فرهنگ متفاوت مي تواند، بهترين داستان ها را از منظر فرهنگي و تبادل فرهنگ ها، پايه ريزي كند، اما در اين مجموعه داستان، شخصيت هايي كه قاعدتاً بايد از نظر فرهنگي با هم متفاوت باشند، هيچ تفاوتي ندارند. مي توان به نوع روايت در اين داستان ها اشاره كرد. «بعد از آن شب» بيشتر شبيه يك تك نگاري - يا نامه - است تا يك داستان كوتاه. حكايت شكست عشقي كه از پيش انتظارش كشيده مي شد فقط نوع بيان و نحوه پايان گرفتن آن اهميت دارد. داستان با يك فلاش بك آغاز مي شود و با چند جمله از قبيل «چه قدر كلماتي مثل هميشه و تا ابد، ابلهانه است» پايان مي يابد. لحن داستان نيز به شدت محاوره اي است و مي توان در پس و پشت داستان، رد اداهاي روشنفكرانه را يافت.
در مقابل، مي توان به داستان نسبتاً خوب «مسافر» اشاره كرد كه وهم و خيال بدانگارانه شاكله داستان است. زن مسافري كه به تازگي و در پي يك تصميم ناگهاني - كه از ذهن بدانديشش نشات مي گيرد - از نيويورك آمده و با همان خيال بد نسبت به همسرش، خاطره اي شوم از آينده را مرور مي كند. شيرمحمدي به خوبي توانسته است روابط ناخواسته چشم و ذهن را بگشايد و سير داستاني متفاوتي ارائه كند. چشم مهشيد - زن مسافر - راننده اي را در آينده ديده و راننده در ذهن او نشسته است. وقتي به زمان حال باز مي گردد، براي بازگشت به خانه، راننده، او را نمي شناسد ولي مهشيد با راننده آشنا است. «روسري حرير» نيز قابل بررسي و كنكاش است. روسري حرير، داستان پيرمردي است كه در كنار جسد زنش نشسته و به گذر زندگي در بيرون خانه اش و ايستايي زندگي همسرش (رخساره) از پشت روسري حريري، مي نگرد.
خواننده تا آخرين لحظه نمي فهمد كه رخساره زنده نيست. در مورد زماني كه در داستان مي گذرد نيز بايد گفت كه زمان كوتاهي - به نسبت ديگر داستان ها - سپري مي شود: از وقتي كه آفتاب روي صورت رخساره است تا زماني كه به ميله هاي بالاي تختخواب رخساره مي رسد. اين داستان، داراي بافتار منسجم تر و روايت داستاني مستحكم تري نسبت به داستان هاي ديگر است. «يك عدد قبل از خواب» داستان سرراست و روشني دارد كه در زماني طولاني مي گذرد و آنچه خودنمايي مي كند، نگاه سه نسل به رفتن و يا ماندن در كشور است و انگيزه هايي كه وجود دارد. مادربزرگ كه فقط با خاطرات زندگي مي كند با يادآوري مايوي عروسش، از اروپا و وجوه اخلاقي حاكم بر آن، بد مي گويد.
مادر كه صلاح را در رفتن مي بيند و در واقع، ميان بد و بدتر، بد را انتخاب مي كند تا دخترش گير لات هاي ايراني نيفتد و دختر كه به عشق هاي زودگذر و تلفن هاي لحظه اي دل خوش كرده و براي دل بستن و دل كندن، پا در هواتر از همه است. در اينجا مي توان به يكي از نواقص برخي داستان ها اشاره كرد و آن تغيير راوي، بدون انديشه و كنش است. تغيير راوي از داناي كل به داناي كل محدود يا سوم شخص (معمولاً يكي از زن ها) را مي توان در اكثر داستان ها سراغ گرفت كه در برخي از آنها به شدت بر داستان لطمه مي زند و خواننده را از سير داستان جدا مي سازد. همچنين مي توان به حضور زناني كه يا شخصيت برتري نسبت به مردان دارند و يا از شخصيت پردازي بهتري برخوردارند، اشاره كرد كه در جاي خود قابل بحث است.
«آپارتمان» را مي توان از بقيه داستان ها منفك كرد. مجموعه اي از حوادث پشت سر هم رخ مي دهند تا مرد ساكن در آپارتمان مقابل به لندن سفر كند. شايد اگر با همان ديد حاكم بر داستان هاي گذشته، به آپارتمان نگاه كنيم، بتوانيم دلبستگي ناخواسته و در عين حال ناگزير زن راوي را در لايه هاي پنهاني داستان بيابيم. كنجكاوي زن از لاي چشمي در، مي تواند بهترين انگيزه براي تمايل به دل بستن باشد. آپارتمان نسبت به داستان هاي ديگر، از زبان شسته رفته تري برخوردار است و سادگي جملات، برخلاف ديگر داستان ها، خوب جا افتاده است.
در چند داستان اين مجموعه، مي توان سير سريع وقايع را باعث گزارشي جلوه دادن داستان بدانيم. كامواهاي رنگي، داستاني است كه به خاطر همين لحن گزارشي گرفتن به خود، به شدت لطمه خورده است. همچنين مي توان برخي كاراكترها را يافت كه هيچ كنش خاصي در سير روايت ندارند و يا عملي كه انجام مي دهند، هيچ كمكي نمي كند. در داستان «يك برش از كيك» كار عكاسي دختر، فقط توانسته است در حالتي سانتي مانتاليستي، به روند تند داستان ياري رسان باشد و ديگر هيچ. داستان ها از زبان غني اي برخوردار نيستند و برخي اشتباهات نيز غيرقابل اغماض است. مثلاً در صفحه ،۹ جمله اي نظير «همان طور كه گفتم. . . » بافت روايي داستان را به نقالي مبدل مي كند كه به شدت بر ساختار داستان ضربه وارد كرده است و يا در صفحه ،۲ تكرار گفته هاي راوي، صورت مي گيرد. «احمد آقا مي گفت كه به مادرم قول داده است مرا صاحب خانه كند، مي گفت من به امينه قول دادم تورو صاحب خونه كنم و. . . »
در مجموع، نمي توان به داستان هاي اين مجموعه نمره خوبي داد، اما شايد همان داشتن يك خط داستاني و درونمايه شكست و اضمحلال، توانسته است «بعد از آن شب» را يك مجموعه خوب، جلوه دهد
موتور جستجوی املاک ایران - تماس با ما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - ثبت ملك به صورت مستقيم
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - راهنما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران -درباره ما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - عضویت آژانس های مسکن در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - نمایندگی در شهرستانها
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - عضویت ویژه برای وبسایت های ارائه کننده خدمات مسکن
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سرویس اتوماتیک ثبت املاک در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سفارش طراحی وبسایت
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - لینک به سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - کد لازم برای قرار دادن موتور جستجو در سایت
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - تبلیغات در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سویگل در مطبوعات
موتور جستجوی مسکن و املاک ایران - اخبار و رویدادها
مشاورین املاک بزرگ دهکده
مشاورین املاک بزرگ دهکده - تماس با ما
مشاورین املاک بزرگ دهکده - راهنما
مشاورین املاک بزرگ دهکده - گالری عکس
مشاورین املاک بزرگ دهکده - اخبار
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - تبلیغات در سایت ما
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - لینک به ما
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - درباره ما
تبریز - توانیر
در مقابل، مي توان به داستان نسبتاً خوب «مسافر» اشاره كرد كه وهم و خيال بدانگارانه شاكله داستان است. زن مسافري كه به تازگي و در پي يك تصميم ناگهاني - كه از ذهن بدانديشش نشات مي گيرد - از نيويورك آمده و با همان خيال بد نسبت به همسرش، خاطره اي شوم از آينده را مرور مي كند. شيرمحمدي به خوبي توانسته است روابط ناخواسته چشم و ذهن را بگشايد و سير داستاني متفاوتي ارائه كند. چشم مهشيد - زن مسافر - راننده اي را در آينده ديده و راننده در ذهن او نشسته است. وقتي به زمان حال باز مي گردد، براي بازگشت به خانه، راننده، او را نمي شناسد ولي مهشيد با راننده آشنا است. «روسري حرير» نيز قابل بررسي و كنكاش است. روسري حرير، داستان پيرمردي است كه در كنار جسد زنش نشسته و به گذر زندگي در بيرون خانه اش و ايستايي زندگي همسرش (رخساره) از پشت روسري حريري، مي نگرد.
خواننده تا آخرين لحظه نمي فهمد كه رخساره زنده نيست. در مورد زماني كه در داستان مي گذرد نيز بايد گفت كه زمان كوتاهي - به نسبت ديگر داستان ها - سپري مي شود: از وقتي كه آفتاب روي صورت رخساره است تا زماني كه به ميله هاي بالاي تختخواب رخساره مي رسد. اين داستان، داراي بافتار منسجم تر و روايت داستاني مستحكم تري نسبت به داستان هاي ديگر است. «يك عدد قبل از خواب» داستان سرراست و روشني دارد كه در زماني طولاني مي گذرد و آنچه خودنمايي مي كند، نگاه سه نسل به رفتن و يا ماندن در كشور است و انگيزه هايي كه وجود دارد. مادربزرگ كه فقط با خاطرات زندگي مي كند با يادآوري مايوي عروسش، از اروپا و وجوه اخلاقي حاكم بر آن، بد مي گويد.
مادر كه صلاح را در رفتن مي بيند و در واقع، ميان بد و بدتر، بد را انتخاب مي كند تا دخترش گير لات هاي ايراني نيفتد و دختر كه به عشق هاي زودگذر و تلفن هاي لحظه اي دل خوش كرده و براي دل بستن و دل كندن، پا در هواتر از همه است. در اينجا مي توان به يكي از نواقص برخي داستان ها اشاره كرد و آن تغيير راوي، بدون انديشه و كنش است. تغيير راوي از داناي كل به داناي كل محدود يا سوم شخص (معمولاً يكي از زن ها) را مي توان در اكثر داستان ها سراغ گرفت كه در برخي از آنها به شدت بر داستان لطمه مي زند و خواننده را از سير داستان جدا مي سازد. همچنين مي توان به حضور زناني كه يا شخصيت برتري نسبت به مردان دارند و يا از شخصيت پردازي بهتري برخوردارند، اشاره كرد كه در جاي خود قابل بحث است.
«آپارتمان» را مي توان از بقيه داستان ها منفك كرد. مجموعه اي از حوادث پشت سر هم رخ مي دهند تا مرد ساكن در آپارتمان مقابل به لندن سفر كند. شايد اگر با همان ديد حاكم بر داستان هاي گذشته، به آپارتمان نگاه كنيم، بتوانيم دلبستگي ناخواسته و در عين حال ناگزير زن راوي را در لايه هاي پنهاني داستان بيابيم. كنجكاوي زن از لاي چشمي در، مي تواند بهترين انگيزه براي تمايل به دل بستن باشد. آپارتمان نسبت به داستان هاي ديگر، از زبان شسته رفته تري برخوردار است و سادگي جملات، برخلاف ديگر داستان ها، خوب جا افتاده است.
در چند داستان اين مجموعه، مي توان سير سريع وقايع را باعث گزارشي جلوه دادن داستان بدانيم. كامواهاي رنگي، داستاني است كه به خاطر همين لحن گزارشي گرفتن به خود، به شدت لطمه خورده است. همچنين مي توان برخي كاراكترها را يافت كه هيچ كنش خاصي در سير روايت ندارند و يا عملي كه انجام مي دهند، هيچ كمكي نمي كند. در داستان «يك برش از كيك» كار عكاسي دختر، فقط توانسته است در حالتي سانتي مانتاليستي، به روند تند داستان ياري رسان باشد و ديگر هيچ. داستان ها از زبان غني اي برخوردار نيستند و برخي اشتباهات نيز غيرقابل اغماض است. مثلاً در صفحه ،۹ جمله اي نظير «همان طور كه گفتم. . . » بافت روايي داستان را به نقالي مبدل مي كند كه به شدت بر ساختار داستان ضربه وارد كرده است و يا در صفحه ،۲ تكرار گفته هاي راوي، صورت مي گيرد. «احمد آقا مي گفت كه به مادرم قول داده است مرا صاحب خانه كند، مي گفت من به امينه قول دادم تورو صاحب خونه كنم و. . . »
در مجموع، نمي توان به داستان هاي اين مجموعه نمره خوبي داد، اما شايد همان داشتن يك خط داستاني و درونمايه شكست و اضمحلال، توانسته است «بعد از آن شب» را يك مجموعه خوب، جلوه دهد
موتور جستجوی املاک ایران - تماس با ما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - ثبت ملك به صورت مستقيم
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - راهنما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران -درباره ما
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - عضویت آژانس های مسکن در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - نمایندگی در شهرستانها
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - عضویت ویژه برای وبسایت های ارائه کننده خدمات مسکن
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سرویس اتوماتیک ثبت املاک در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سفارش طراحی وبسایت
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - لینک به سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - کد لازم برای قرار دادن موتور جستجو در سایت
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - تبلیغات در سویگل
موتور جستجو ی مسکن و املاک ایران - سویگل در مطبوعات
موتور جستجوی مسکن و املاک ایران - اخبار و رویدادها
مشاورین املاک بزرگ دهکده
مشاورین املاک بزرگ دهکده - تماس با ما
مشاورین املاک بزرگ دهکده - راهنما
مشاورین املاک بزرگ دهکده - گالری عکس
مشاورین املاک بزرگ دهکده - اخبار
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - تبلیغات در سایت ما
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - لینک به ما
گروه مشاورين املاك بزرگ دهكده - درباره ما
تبریز - توانیر
No comments:
Post a Comment